۰۹۱۲۸۸۵۵۳۲۳۸

Image

گاهی در خصوص دعوایی، رایی صادر می شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد می کند و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته ، در چنین فرضی وی می تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.

شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید.

دعوای اعتراض ثالث، ابزاری حقوقی است که برای محافظت از حقوق افرادی طراحی شده است که به طور مستقیم در یک دعوی قضایی طرف نبوده‌اند، اما حکم صادره در آن پرونده، به طور غیرمستقیم بر حقوق آن‌ها تأثیر گذاشته است. به عبارت ساده‌تر، تصور کنید در یک دعوای بین دو نفر، حکمی صادر می‌شود که به مال یا حقی که شما بر آن ادعایی دارید، مربوط می‌شود.

در چنین شرایطی، شما به عنوان یک شخص ثالث می‌توانید با طرح دعوای اعتراض ثالث، وارد پرونده شوید و از حقوق خود دفاع کنید. این روش قانونی به این منظور طراحی شده است که از تضییع حقوق اشخاص ثالث جلوگیری کرده و اطمینان حاصل شود که حکم دادگاه تنها بر طرفین دعوا و حقوق آن‌ها تأثیرگذار باشد.

طرح دعوای اعتراض ثالث

برای طرح دعوای اعتراض ثالث سه شرط لازم است:

شرط اول: حکم یا قراری صادر شده باشد

زمانی می‌توان دعوای اعتراض ثالث را مطرح کرد که در خصوص موضوع دعوی یک حکم قطعی صادر شده باشد یعنی حکمی صادرشده و قابل تجدید نظرخواهی نباشد. وقتی‌که حکم غیرقطعی باشد چون توسط یکی از طرفین دعوا قابل تجدید نظرخواهی است باید منتظر ماند و با تجدید نظرخواهی یکی از طرفین پرونده به‌عنوان وارد ثالث طرح دعوا نمود و یا در صورت عدم تجدیدنظرخواهی و قطعیت رأی بدوی به‌عنوان ثالث به آن رأی اعتراض کرد.

لذا اگر تصمیم دادگاه عنوان حکم یا قرار نداشته باشد، شخص ثالث نمی‌تواند به آن اعتراض کند.

رای چیست؟

رای حکم یا قراری است که موضوعی را ثابت یا نفی کند. مثل قرار تأمین خواسته یا دستور موقت یا حکم اثبات مالکیت و غیره .اما بعضی از قرارها قابل اعتراض نیستند چون به حقوق کسی خلل وارد نمی‌کند مثل قرار کارشناسی یا قرار استماع شهادت شهود.

شخص ثالث می‌تواند به هر گونه رأی صادره از دادگاه عمومی یا انقلاب یا تجدید نظر که برخلاف حقوق او است اعتراض کند بنابراین شرط اول اعتراض ثالث این است که حکم یا قراری قطعی از سوی دادگاه های یاد شده صادر شده باشد.

شرط دوم: رأی صادره موجب اخلال حقوق شخص ثالث بشود

در واقع این شرط به این معنا است که شخص ثالث ذی‌نفع باشد یعنی رأیی که صادر شده حقی از حقوق شخص ثالث را تضییع نموده باشد، به وی ضرر رسانده و او برای جبران این ضرر به‌عنوان ثالث اعتراض کند.

شرط سوم: عدم دخالت معترض ثالث در دادرسی

یعنی شخص معترض ثالث به هیچ عنوانی اعم از خواهان یا خوانده وارد ثالث یا جالب ثالث وارد پرونده و رسیدگی نشده و در جلسات رسیدگی خود یا نماینده یا وکیل او شرکت نکرده باشد و در هیچ مرحله‌ای از رسیدگی دخالت نداشته باشد.

انواع دعاوی اعتراض ثالث

دو نوع دعوای اعتراض ثالث در قانون آیین دادرسی مدنی پیش‌بینی‌شده است و اگر اعتراض ثالث پیش‌بینی‌شده در قانون اجرای احکام مدنی را هم به آن اضافه کنیم، سه نوع دعوای اعتراض ثالث قابل بررسی است :

اعتراض ثالث اصلی

دعوای اعتراض ثالث اصلی زمانی مطرح می‌شود که شخص ثالثی از صدور یک رأی قطعی که برخلاف حقوق او است، در هنگام اجرای رأی یا قبل‌از آن به هر طریقی مطلع می‌شود و درصدد اعتراض به آن برمی‌آید.

دراین‌صورت اعتراض ثالث باید شرایط ذیل را داشته باشد :

۱_ لزوم تقدیم دادخواست جهت اعتراض.

۲_ خوانده و خوانندگان این دعوا باید محکوم‌له و محکوم‌علیه رأی قطعی باشد.

۳_ روش رسیدگی به این اعتراض مثل دادرسی نخستین خواهد بود .

۴_ دادگاه صالح برای اعتراض ثالث دادگاه صادرکننده حکم قطعی خواهد بود.

اعتراض ثالث اصلی به این معناست که فردی که در ابتدا طرف دعوا نبوده، درخواست می‌کند تا وارد یک پرونده قضایی شود و در آن به عنوان یکی از طرفین شرکت کند. این فرد که شخص ثالث نامیده می‌شود، معمولاً به دلیل اینکه حکم نهایی پرونده می‌تواند به طور مستقیم بر حقوق یا منافع او تأثیر بگذارد، چنین درخواستی را مطرح می‌کند.

در واقع، شخص ثالث معتقد است که اگر حکم به نفع یکی از طرفین اصلی صادر شود، به حقوق او لطمه وارد خواهد شد. برای اینکه یک شخص ثالث بتواند به صورت اصلی در یک پرونده شرکت کند، باید دلایل قانع‌کننده‌ای ارائه دهد. او باید نشان دهد که حکم صادره در این پرونده، به طور مستقیم و قابل توجهی بر حقوق یا منافع او تاثیرگذار خواهد بود.

همچنین، باید ثابت کند که این تأثیر به‌گونه‌ای است که حقوق او را تضییع می‌کند و او را در موقعیتی قرار می‌دهد که باید از خود دفاع کند. با توجه به این دلایل، دادگاه تصمیم می‌گیرد که آیا به شخص ثالث اجازه ورود به پرونده را بدهد یا خیر.

اعتراض ثالث طاری

زمانی است که دعوایی بین دو طرف مطرح است و یکی از طرفین یک رأی را که قبلا در خصوص دعوایی دیگر از سوی دادگاه صادر شده برای اثبات خود آن را ابراز کنند در این‌ صورت طرف مقابل حق اعتراض به رأی مورد استناد آن شخص را دارد که به آن اعتراض ثالث طاری میگوییم.

شرایط اعتراض ثالث طاری:

۱_ نیاز به تقدیم دادخواست ندارد .

۲_ اعتراض در همان دادگاهی که دعوا در آن‌جا مطرح است رسیدگی خواهد شد مشروط بر این‌که درجه دادگاه صادرکننده رأی معترض‌ عنه پایین‌تر از نباشد .

اعتراض ثالث طاری زمانی مطرح می‌شود که یکی از طرفین دعوا، برای اثبات ادعای خود در یک دعوای جدید، به حکمی که قبلاً در دعوای دیگری صادر شده است، استناد کند و شخص ثالثی که در آن دعوای اول حضور نداشته، به این حکم اعتراض کند.

همانطور که گفتیم، اعتراض ثالث طاری وقتی به وجود می‌آید که شخص سوم که در دعوای اصلی نبوده، متوجه شود که حکمی که در آن دعوا صادر شده، به حقوق او آسیب می‌زند! این شخص برای دفاع از حقوق خود و جلوگیری از اجرای حکمی که به زیان اوست، می‌تواند به آن حکم اعتراض کند. هدف از طرح اعتراض ثالث طاری، این است که شخص ثالث بتواند نشان دهد که حکم قبلی به اشتباه صادر شده یا اینکه به حقوق او به عنوان یک شخص ثالث لطمه زده است و در نتیجه، از اجرای آن حکم در دعوای جدید جلوگیری شود.

اعتراض ثالث اجرایی

اعتراض ثالث اجرایی به افرادی که در فرآیند اجرایی حکمی متضرر شده‌اند، این امکان را می‌دهد که حقوق خود را پیگیری کنند.

مفهوم دعوای اعتراض ثالث اجرایی در دادرسی‌ها، احکام دادگاه‌ها فقط برای طرفین دعوا لازم‌الاجرا هستند، اما اگر این احکام به حقوق افراد ثالث آسیب بزند، آن‌ها حق اعتراض دارند که به آن «اعتراض ثالث اجرایی» می‌گویند.

بر اساس ماده ۱۴۶ قانون اجرای احکام مدنی، اگر دادگاه با صدور حکمی باعث توقیف اموالی شود و شخص ثالث نسبت به این اموال ادعای مالکیت یا حقی داشته باشد، او می‌تواند با ارائه اعتراض ثالث اجرایی، از حقوق خود در برابر اجرای حکم دفاع کند.

شکایت شخص ثالث اجرایی، معمولاً پس از صدور حکم قطعی، در مرحله اجرای حکم و حتی پس از توقیف و فروش اموال انجام می‌شود. این دعوا در موارد توقیف اموال منقول یا غیرمنقول و حتی وجوه نقد قابل طرح است و از نظر قانونی، به عنوان یک دعوای مالی شناخته می‌شود، نه غیرمالی.

برای اعتراض ثالث اجرایی شرایط ذیل لازم است :

۱_ در هر صورت مدعی باید به دادگاه صادرکننده دستور توقیف یا مجری رأی مراجعه کند .

۲_ درصورتی‌که مدعی دارای سند رسمی باشد یا ادعای وی مستند به حکم قطعی با تاریخ مقدم بر تاریخ توقیف باشد رفع توقیف می‌گردد.

۳_ درصورتی‌که ادعا مستند به سند رسمی یا دادنامه قطعی با تاریخ مقدم بر تاریخ توقیف نباشد باید طرح دعوا صورت گیرد .

۴_ برای اعتراض ثالث اجرایی نیازی به تقدیم دادخواست است.

۵_ دعوا باید علیه خواهان [محکوم له]و خوانده [محکوم‌ علیه] مطرح شود.

۶- عدم حضور در دعوا: شخص ثالث نباید در جریان رسیدگی به دعوای اصلی حضور داشته یا از حکمی که منجر به توقیف اموالش شده، آگاه شده باشد؛ در غیر این صورت، باید از روش‌های دیگر اعتراض ثالث استفاده کند.

۷- اثبات حق مالکیت: شخص ثالث باید بتواند ادعای مالکیت یا حق خود را نسبت به مال توقیف‌شده با ارائه سند معتبر، اعم از رسمی یا عادی، ثابت کند. البته، سند رسمی روند احقاق حق را سریع‌تر پیش می‌برد.

مراحل اعتراض ثالث اجرایی و نحوه رسیدگی به آن

برای شکایت شخص ثالث اجرایی، فرد معترض باید به یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی مراجعه کند و پس از ثبت‌نام در سامانه ثنا، دادخواست اعتراض ثالث اجرایی خود را ثبت نماید. در این دادخواست، باید مدارک موردنیاز ضمیمه شود تا ادعای شخص ثالث به‌درستی بررسی گردد.

در این مرحله، شخص ثالث باید علیه طرفین دعوایی که منجر به توقیف اموال یا تأمین خواسته شده، اقدام کند. این طرفین شامل محکوم‌له و محکوم‌علیه دعوایی هستند که شخص ثالث مدعی حقی در اموال توقیف‌شده آن‌ها است.

طبق ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی، اعتراض شخص ثالث به‌صورت ساده و بدون رعایت تشریفات پیچیده دادرسی انجام می‌شود. همچنین، ماده 146 قانون نیز تأکید دارد که اگر حق ادعایی شخص ثالث بر اموال توقیفی، بر اساس حکم قطعی یا سند رسمی باشد که تاریخ آن قبل از تاریخ توقیف است، توقیف به‌سرعت رفع می‌شود؛ در غیر این صورت، عملیات اجرایی ادامه خواهد یافت و شخص ثالث باید از طریق دادگاه، برای اثبات حق خود اقدام کند.

در نهایت، پس از ثبت اعتراض در دادگاه، این اعتراض به طرفین اصلی ابلاغ می‌شود. دادگاه پس از بررسی، اگر حق شخص ثالث را تایید کند، دستور توقف عملیات اجرایی را صادر می‌کند تا در مهلت قانونی به پرونده رسیدگی و تکلیف نهایی مشخص شود.

مهلت اعتراض شخص ثالث

در خصوص مهلت اعتراض ثالث باید بدانید که اگر رای به شخص ثالث ابلاغ می شد، قانونگذار میتوانست مهلتی را برای اقامه دعوای اعتراض شخص ثالث پیش بینی کند. اما از آن جهت که شخص ثالث، در جریان دادرسی حضور ندارد، مشخص نیست که چه زمانی از حکم با خبر میشود. به همین دلیل قانونگذار، بر خلاف مهلت و موعد ورود ثالث، موعد و مهلت اعتراض ثالث را پیش بینی نکرده است. بنابراین چون که حکم، به شخص ثالث ابلاغ نمی شود، نمی توان مهلت اعتراض ثالث را گفت. در واقع موعد اعتراض ثالث، زمانی است که ثالث، از رای دادگاه مطلع گردیده باشد.

بنابراین، شخص ثالث می‌تواند هر زمان پس از صدور رأی و آغاز توقیف اموال، در صورت دارا بودن شرایط قانونی، دادخواست اعتراض خود را ثبت کند.

اعتراض ثالث اجرایی در دعاوی کیفری

در حقیقت راجع به اعتراض ثالث کیفری باید بدانید که این دعوی قابل طرح نمیباشد. به عبارت دیگر به طور خلاصه اعتراض ثالث در امور کیفری قابلیت استماع ندارد. توضیح آنکه بر اساس مقررات موجود اشخاص ثالث در امور کیفری حق تجدیدنظر و اعتراض به رأی کیفری را ندارند. اشخاص صرفاً به آرای مدنی حق اعتراض دارند. بنابراین اعتراض شخص ثالث به احکام کیفری قابل استماع نیست.

لذا در دعاوی کیفری اعتراض ثالث اصلی و طاری نداریم اما در مورد نحوه رسیدگی و شرایط قانونی اعتراض ثالث اجرایی در دعاوی کیفری به شرایط خاصی نیاز دارد. در صورتی که در یک دعوی کیفری، مثلاً برای وصول دیه، اموال محکوم‌علیه توقیف شود و شخص ثالث مدعی مالکیت بر آن اموال باشد، می‌تواند اعتراض خود را مطرح کند. بر اساس ماده 537 قانون آیین دادرسی کیفری، اقدامات مربوط به ضبط اموال، وصول دیه، رد مال و دیگر احکام مشابه، تحت نظارت معاونت اجرای احکام کیفری قرار دارد.

عدم استماع اعتراض ثالث به چه معناست؟

وقتی شخصی اعتراضی را در جریان یک پرونده قضایی مطرح می‌کند، انتظار دارد که دادگاه به این اعتراض رسیدگی کند. اما گاهی اوقات، دادگاه به دلایل قانونی و موجه، به این اعتراض رسیدگی نمی‌کند و آن را رد می‌کند. به این عمل، “عدم استماع اعتراض” می‌گویند. در واقع، دادگاه با صدور قرار عدم استماع، اعلام می‌کند که به دلایلی که در قانون پیش‌بینی شده است، نمی‌تواند به اعتراض شخص ثالث رسیدگی کند.

دلایل مختلفی می‌تواند باعث شود که دادگاه به اعتراض شخص ثالث رسیدگی نکند که برخی از این دلایل عبارتند از :

  • عدم وجود شرایط قانونی برای طرح دعوا: اگر اعتراض شخص ثالث با قوانین و مقررات موجود مغایرت داشته باشد یا شرایط قانونی برای طرح آن فراهم نباشد، دادگاه می‌تواند آن را رد کند.

  • عدم صلاحیت دادگاه: اگر دادگاهی که اعتراض در آن مطرح شده، صلاحیت رسیدگی به موضوع را نداشته باشد، دادگاه می‌تواند با صدور قرار عدم استماع دعوا، پرونده را به دادگاه صالح ارجاع دهد.

  • بی‌موردی یا بی‌موضوع بودن دعوا: اگر اعتراض شخص ثالث فاقد اساس قانونی باشد یا موضوع آن به گونه‌ای باشد که قابل رسیدگی در دادگاه نباشد، دادگاه می‌تواند آن را رد کند.

آیا می‌توان به قرار عدم استماع اعتراض کرد؟

بله، در بسیاری از موارد، می‌توان به قرار عدم استماع اعتراض کرد. اگر شخص ثالث معتقد باشد که دادگاه به اشتباه به اعتراض او رسیدگی نکرده است، می‌تواند با طرح اعتراض، از دادگاه بالاتر درخواست تجدیدنظر کند. البته، موفقیت در این اعتراض به دلایل و مستنداتی که شخص ثالث ارائه می‌دهد بستگی دارد!

مرجع اعتراض ثالث

  • در اعتراض ثالث اصلی، برای تقدیم دادخواست به دفتر خدمات الکترونیک قضایی مراجعه می‌شود. دادخواست از طریق آن به مرجع صادر کننده رأی مورد اعتراض ارسال می‌شود.

  • در اعتراض ثالث طاری، اعتراض کننده باید در مرجع رسیدگی کننده به دعوای اعتراض ثالث که رأی مورد اعتراض به عنوان دلیل در آن اقامه شده است، اعتراض خود را طرح کرده و در همان مرجع مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. در صورتی که درجه دادگاه رسیدگی کننده پایین‌تر از دادگاه صادر کننده رأی مورد اعتراض باشد، معترض دعوای اعتراض ثالث خود را از طریق دفتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه صادرکننده رأی ارسال می‌کند.

  • در اعتراض ثالث اجرایی، در صورتی که نسبت به مال منقول یا غیر منقول یا وجه نقد توقیف شده، شخص ثالث حقی دارد که ادعای مزبور را با مستنداتی که تاریخ آن‌ها مقدم بر تاریخ توقیف است، اثبات کند و در این صورت، توقیف رفع می‌شود. در غیر این صورت، مدعی حق برای جلوگیری از عملیات اجرایی و اثبات ادعای خود، می‌تواند به دادگاه شکایت کند.

جهت مشاوره و کسب اطلاعات بیشتر ، با دفتر تخصصی حقوقی وکلای پایه یک دیبای عدالت تماس حاصل نمایید:02177423630