فرجام خواهی

آرایی که از دادگاههای حقوقی و کیفری صادر می شوند، حتی پس از قطعی شدن، ممکن است دچار اشتباهات و خطاهایی باشند. بنابراین، قانونگذار برای جلوگیری از تضییع حقوق افراد، روشها و ابزارهای فوقالعادهای را برای اعتراض به این آرا پیشبینی کرده است.
روش های فوق العاده شکایت از آراء دادگاه ها، صرفا در موارد استثنایی که قانون گذار، مجاز دانسته است، امکان پذیر می باشد. از جمله موارد فرجام خواهی می باشد .
فرجام خواهی از طرق فوق العاده شکایت از آراء می باشد.
فرجام خواهی به معنای درخواست تجدیدنظر و بررسی دوباره یک پرونده است تا مشخص شود آیا رای صادره با موازین شرعی و مقررات قانونی مطابقت دارد یا خیر که دیوان عالی کشور، انطباق یا عدم انطباق رای صادر شده را با مقررات قانونی و موازین شرعی، بررسی می کند و در نهایت، آن را تایید یا نقض می نماید. در صورتی که دیوان، رای صادر شده را نقض کند، به صورت ماهوی به دعوا رسیدگی نمی کند؛ بلکه پرونده را به دادگاه هم عرض داداگاه صادرکننده رای، اعاده می کند تا مجددا مورد رسیدگی قرار گیرد.
انواع فرجام خواهی
۱ ـ فرجام خواهی اصلی
در زمانی اتفاق میافتد که یک فرد به دادگاه دادخواستی تقدیم میکند و درخواستی از دادگاه میکند تا در مورد اعتراض یا ادعایی صدور حکم نماید.این فرجام از سوی دادگاه صادر میشود و پس از تقدیم دادخواست و اخذ رأی دادگاه به شخص مورد نظر تسلیم میشود.
۲ ـ فرجام خواهی تبعی
فرجام تبعی به معنای درخواست فرد مختصری است که پس از دریافت پاسخی به دادخواست اولیه (فرجام اصلی) از سوی دادگاه، مطابق با ماده ۴۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی ارائه میشود.
این درخواست تنها از طرف فرجام خواه (فردی که دادخواست اولیه را ارائه کرده است) میتواند انجام شود و تنها در مقابل فرجامخوانده (طرفی که در برابر او دادخواست ارائه شده است) پذیرفته میشود.
فرجام خواهی در دعاوی حقوقی
موارد و جهات و دلایل فرجام خواهی حقوقی که در مواد ۳۷۱ تا ۳۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی شدهاند، عبارتند از:
۱ـ عدم صلاحیت ذاتی یا محلی دادگاه:
اگر دادگاهی که رای فرجامی را صادر کرده است، از صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به پرونده بیخبر بوده یا اگر فاقد صلاحیت محلی برای رسیدگی به موضوع بوده و با این حال، رایی صادر کرده باشد.
۲ـ خلاف شرع و قانون حاکم:
اگر رای مورد فرجام خلاف مقررات قانونی یا شریعت در زمان صدور خود باشد.
۳.عدم رعایت اصول دادرسی و حقوق اصحاب دعوا:
اگر رای به گونهای صادر شود که اصول دادرسی یا حقوق افراد دعواگر را نادیده بگیرد و این موضوع تاثیر قابل توجهی بر اعتبار رای داشته باشد.
۴.مغایرت آرا در دعاوی مشابه:
اگر بین اصحاب دعوا در یک موضوع، آرای مغایر صادر شود و هیچ سبب قانونی برای این مغایرت وجود نداشته باشد.
۵.تحقیقات ناقص یا نادرست:
اگر رای به دلیل تحقیقات ناقص یا نادرست صادر شود و یا به دلایل و دفاعیات مطرح شده توسط اطراف دعوا در صدور رای توجه نشده باشد.
۶.معنای متفاوت اسناد و دلایل:
اگر رای بر مبنای تفسیر نادرست یا متفاوت از مفاد اسناد و دلایل مطرح شده در دادگاه صادر شود.
۷.بیاعتباری اسناد و دلایل:
اگر بیاعتباری اسناد و دلایل مطرح شده در دادگاه که بر اساس آنها رای صادر شده است، اثبات شود.
آرای قابل فرجام خواهی :
اصل بر این است که آراء دادگاه ها قابلیت فرجام ندارند مگر در موارد مصرح قانونی از قرار ذیل:
الف) احکام
احکامی که خواسته آن ( نه ارزش خواسته ) بیش از مبلغ 2 میلیون تومان باشد.
احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت
ب) قرارها ی زیر مشروط بر اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد.
قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد
قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
آراء دادگاه های تجدیدنظر استان قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:
الف) احکام
احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف
ب) قرارهای زیر مشروط بر اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد:
قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد
قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
فرجام خواهی در دعاوی کیفری
ماده ۴۲۷ قانون آیین دادرسی کیفری، شرایطی را برای قابلیت تجدیدنظر یا فرجام آرای دادگاههای کیفری مشخص میکند. بر اساس این ماده:
۱ـ جرایم تعزیری درجه هشت:
آرای دادگاههای کیفری در این مورد، جزئیات محاکمه قابل تجدیدنظر استان یا فرجام در دیوان عالی کشور قرار میگیرد.
۲ـ جرایم مستلزم پرداخت دیه یا ارش:
اگر میزان یا جمع دیه یا ارش کمتر از یک دهم دیه کامل باشد، آرای دادگاه قابل تجدیدنظر استان یا فرجام در دیوان عالی کشور میتوانند باشند.
لذا فرجام یا تجدیدنظر آرا دادگاههای کیفری فقط در موارد خاصی امکانپذیر است و در سایر حالات، آرای به دست آمده قطعیت دارند.
مواد دیگری نیز وضعیتهای خاصی را برای تجدیدنظر یا فرجام آرا دادگاههای کیفری مشخص میکنند، مانند ماده ۴۲۸ که بیان می کند آرای صادره درباره جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه سه و بالاتر است، یا جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی با میزان دیه نصف دیه کامل یا بیشتر، قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور میسازد.
ماده۴۲۹ نیز اعلام می دارد که در صورت محکومیت به پرداخت دیه، ارش یا ضرر و زیان، اگر یکی از جنبههای مورد بررسی قابل تجدیدنظر یا فرجام باشد، جنبههای دیگر رای نیز قابل تجدیدنظر یا فرجام میباشند.
جهات فرجام خواهی کیفری:
ماده ۴۶۴ قانون آیین دادرسی کیفری، جهات فرجام خواهی کیفری را برای دیوان عالی کشور بیان میکند. بر اساس این ماده، دیوان عالی کشور تنها نسبت به آنچه که مورد فرجام خواهی قرار گرفته و درباره آن رای صادر شده، رسیدگی میکند. این جهات شامل موارد زیر هستند:
۱ـ ادعای عدم رعایت قوانین مربوط به تقصیر متهم و مجازات قانونی او
۲ـ ادعای عدم رعایت اصول دادرسی با درجهای از اهمیت منجر به بیاعتباری رای دادگاه
۳ـ عدم انطباق مستندات با مدارک موجود در پرونده
مرجع رسیدگی به فرجام خواهی
یکی از وظایف دیوان عالی کشور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در دادگاهها است. در این فرآیند، رأیی که مورد فرجامخواهی قرار گرفته است به دیوان عالی کشور ارسال میشود. اگر دیوان عالی کشور رأی را مطابق با مقررات قانونی و شرعی تشخیص دهد، آن را تأیید یا ابرام میکند. در صورتی که رأی مغایر با احکام شرعی و قانونی باشد، دیوان عالی کشور آن را نقض مینماید.
بنابراین، مرجع تقدیم دادخواست فرجامخواهی، دیوان عالی کشور است.
مهلت فرجامخواهی
اشخاص زیر میتوانند درخواست تجدیدنظر یا فرجام خواهی را داشته باشند:
۱ـ محکوم علیه، وکیل یا نماینده قانونی او
۲ـ شاکی یا مدعی خصوصی و یا وکیل یا نماینده قانونی آنان
۳ـ دادستان
هر یک از روشهای اعتراضی که در قانون پیشبینی شده است، در ظرف زمانی خاصی قابل اعمال است، مانند واخواهی از آراء غیابی و تجدیدنظرخواهی. فرجامخواهی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بر اساس قانون، مهلت فرجامخواهی برای اشخاص مقیم ایران و اشخاص مقیم خارج از ایران متفاوت است. مهلت فرجامخواهی برای اشخاص ساکن ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه میباشد.