شروط ضمن عقد

کلیات
ازدواج عقدی لازم است و مانند تمام عقود دیگر طرفین عقد می توانند با قراردادن شروطی در ضمن آن ، یکدیگر را نسبت به تعهدات ،آثار و نتایج شروط منعقده ملزم و پایبند نمایند .
حمایت از بانوان و پیشگیری از سوءاستفاده از حق طلاق آقایان و همچنین عدم آشنایی افراد جامعه به حقوق خود در وضع شروط ضمن عقد نکاح، موجب شد که شورای عالی قضایی طی دو دستورالعمل، درج شروطی به صورت پیشفرض را در اسناد نکاحیه به سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ابلاغ نماید .
این شروط گرچه به صورت چاپی در اسناد ازدواج درج می گردد اما طرفین در پذیرش آن مختار هستند میتوانند با امضای ذیل هر یک از آنها، آنها را بپذیرند و یا با عدم امضای هریک از پذیرش آن امتناع ورزند .
شروط دوازدهگانه درج شده سند ازدواج
این شروط همانگونه که بیان شد به صورت معمول و چاپی در سندهای ازدواج ذکر میشوند در واقع دادن وکالت در طلاق به زن به صورت مشروط است یعنی در صورت امضاء زوجین و تحقق هر کدام از آن ها و با اثبات در دادگاه خانواده در یک روند طولانی دادرسی، زن وکیل مرد در طلاق می شود.
شروط دوازده گانه
۱. استنکاف شوهر از دادن نفقه زن به مدت شش ماه به هر عنوان و عدم امکان الزام او به پرداخت نفقه و همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را به مدت شش ماه وفا نکند و اجبار به ایفا نیز ممکن نباشد.
استنکاف شوهر از دادن نفقه به زن به مدت شش ماه یا عدم وفا به سایر حقوق واجبه زن میتواند مشکلات قانونی ایجاد کند. در حقوق ایران، شوهر موظف است نفقهای را به زن خود پرداخت که به عنوان تأمین هزینههای معاش، لباس، مسکن، بهداشت و… مورد استفاده زن قرار میگیرد. در صورتی که شوهر از پرداخت نفقه امتناع ورزد زن علاوه بر حق طرح دعوای نفقه به صورت مستقل ، در صورت امتناع زوج به مدت شش ماه ، زوجه حق طلاق نیز پیدا میکند که البته این امر منوط به اثبات تحقق این شرط در دادگاه است .
۲- سوء رفتار و یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل نماید.
مصادیق سوء رفتار و سوء معاشرت بسیار است و مهم این است که زوجه بتواند آنرا ثابت کند مثلا فرض کنید در خصوص توهین یا تهدید و ضرب و جرح زوجه توسط زوج .
۳- ابتلاء زوج به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد.
بیماری هایی هم که معالجه آنها سخت هم باشد بسیار مثل افسردگی حاد و بیماری های مقاربتی مثل زگیل تناسلی و …
۴- جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد.
در واقع این موضوع که غالبا اسکیزوفرنی است بر طبق مدارک و سوابق پزشکی باید به تایید پزشکی قانونی برسد.
۵- عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد.
۶- محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به پنج سال یا بیشتر بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.
۷- ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد.
مثل اعتیاد به مواد مخدر،الکل ،قمار ، خود ارضایی شدید و مستمر و یا عادت به دیدن فیلم های جنسی (پورن)
۸- زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند. تشخیص ترک زندگی خانوادگی و تشخیص عذر موجه با دادگاه است و یا شش ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت نماید.
در این خصوص شهادت شهود و تحقیقات محلی توسط دادگاه بسیار مهم است.
۹- محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب جرم و انجام هر گونه مجازات اعم از حد وتعزیر در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی وشئون زوجه باشد .تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقعیت زوجه و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
۱۰- در صورتیکه پس از گذشت پنج سال زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و یا عوارض جسمی دیگر زوج صاحب فرزند نشود.
در اینجا هم نکته مهم و مبهمی وجود دارد و آن اینکه ملاک بچه دار نشدن به طریق طبیعی است و یا اینکه اگر با ivf و امثال روشهای دیگر امکان فرزند آوری باشد نمی توان از این بند استفاده کرد. موضوع کمی اختلافی است و رویه بیشتر دادگاه ها بر این است که اگر زن مخالف آوردن فرزند به غیر روش طبیعی باشدو مرد هم به دلایل پزشکی قدرت باروری از طریق معمول زناشویی را نداشته باشد به استناد این بند رای طلاق صادر میکنند مشروط بر اینکه اولا ۵ سال گذشته باشد و ثانیا به تایید پزشکی قانونی هم برسد
۱۱- در صورتیکه زوج مفقود الاثر شود و ظرف شش ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود.
۱۲- زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید.
بحث مهمی اینجاست که ایا شامل عقد موقت و به تعبیر عامیانه صیغه موقت هم میشود یا نه که آرای دادگاه ها با هم اختلاف دارند
سایر شروط
همانگونه که گفته شد ،ضمن عقد نکاح میتوان شروط صحیحی را به عنوان شرط ضمن عقد قرار داد و طرفین پایبند به این شروط هستند و ذیلا نمونه هایی از شروطی که قابل درج در سند ازدواج هستند ذکر می گردد :
۱- شرط وکالت در طلاق، که در عرف جامعه ی ما اکثرا می گویند زن حق طلاق را از مرد گرفته است، در صورتی که این عمل در عالم حقوق به این معنا می باشد که مرد وکالتی به زن داده است که زن هر موقع که بخواهد بتواند از همسرش جدا شود. البته باید گفت دادن وکالت در طلاق به زن به این معنا نیست که مرد دیگر حق ندارد همسرش را طلاق بدهد بلکه این حق را نمی توان از مرد ساقط کرد، وکالت در طلاق معمولا به صورت بلاعزل در دفاتر اسناد رسمی تنظیم می شود اما بهتر است در این وکالت نامه ها نوشته شود که مرد حق اسقاط تجدیدنظر خواهی و فرجام خواهی و اسقاط حق عزل وکیل و… که منافاتی با موضوع این وکالت دارد را از خود سلب کرده است.
۲- شرط حق تحصیل برای زن، در این شرط زوج، زوجه ی خود را در ادامه تحصیل تا هر مقطعی و در هر کجا که خود زوجه بخواهد و لازم بداند مخیر می سازد که برای ادامه تحصیل اقدام کند و زوج مانع ادامه تحصیل زوجه نمی شود.
۳- شرط حق اشتغال برای زن، در این شرط زوج، زوجه خود را در اشتغال به هر شغلی که تمایل داشته باشد و در هر کجا که شرایط ایجاب کند آزاد می گذارد و این اجازه را می دهد که همسرش کار کند و مانع از اشتغال زوجه ی خود نمی شود.
۴- شرط حق خروج از کشور برای زن، مطابق با قوانین موجود در کشور ما اگر دختری ازدواج کند برای خروج از کشور نیاز به اجازه کتبی از شوهرش دارد این شرط یعنی این که زوج به زوجه خود وکالت بلاعزل می دهد که زوجه با همه اختیارات قانونی بدون اجازه مجدد از شوهر، زوجه از کشور برای مدتی که خودش مناسب میداند خارج شود.
۵- شرط حق تعیین مسکن برای زن، از آنجا که مطابق با ماده 1005 قانون مدنی ما زن برای سکونت تابع محلی است که شوهرش در آنجا سکونت دارد این شرط می تواند زن را مختار سازد تا در تعیین مسکن مورد نظر خودش که می تواند همان محل سکونت قبل از ازدواج باشد و یا هر شهر دیگری که زن بخواهد می تواند برای سکونت خود انتخاب کند و مرد مانع این سکونت نشود.
۶- شرط حق تنصیف اموال و دارایی ها، این شرط بدین معنا است که کلیه اموالی که زوجین پس از ازدواج به دست آورده اند و به شرط اینکه در هنگام طلاق موجود باشد بین زوج و زوجه نصف شود. به زبان ساده تر حق تنصیف دارایی ها یعنی زوج متعهد می شود که در هنگام طلاق از طرف مرد نیمی از دارایی های موجود خود را اعم از اموال منقول یا اموال غیرمنقول که طی مدت ازدواج به دست آورده اند به زوجه خود منتقل نماید، البته این شرط را می توان به صورت دو طرفه بین زن و مرد تنظیم کرد یعنی هر کدام از طرفین در هنگام طلاق نصف اموال طرف مقابل را تملک کند نکته مهمی که باید گفت این است که در این خصوص اموالی که از طریق ارث به زن و مرد میرسد شامل تنصیف دارایی ها نمی شود.
در پایان هم باید گفت در تعیین شروط ضمن عقد ازدواج باید خیلی زیاد دقت کرد و مراقب تعیین شروط بود چرا که این شرط ها دارای آثار حقوقی زیادی می باشد و ضمنا شروط ضمن عقد زمانی معتبر و قابل پیگیری است که فقط در دفاتر اسناد رسمی به صورت سند محضری به امضای زن و مرد رسیده باشد. البته الزامی وجود ندارد که شروط ضمن عقد ازدواج حتما قبل از ازدواج مشخص بشود بلکه زوجین می توانند یک ساعت پس از عقد یا 30 سال پس از عقد یا هر موقع دیگری که بخواهند این شروط را ثبت کنند حتی زوجین می توانند به شروط قبلی شرط جدیدی اضافه کنند و یا شروط قبلی را فسخ کنند.